تنهایی...
تنهایی...
تقدیر من نیست...
ترجیح منه...
نظرات شما عزیزان:
سر میز شام یادت که میفتم بغض میکنم،
اشک در چشمانم حلقه میزند
و همه با تعجب نگاهم میکنند..
لبخندی میزنم و میگویم:
چقدر داغ بود...!!!
اشک در چشمانم حلقه میزند
و همه با تعجب نگاهم میکنند..
لبخندی میزنم و میگویم:
چقدر داغ بود...!!!
چه دلگیر است..
هم جمعه باشد! هم آسمان بارانی باشد!
هم خیابان خلوت باشد!ا
اما...
نه تو باشی! نه دستی برای فشردن! نه پایی برای قدم زدن! نه نگاهی برای زل زدن...
هم جمعه باشد! هم آسمان بارانی باشد!
هم خیابان خلوت باشد!ا
اما...
نه تو باشی! نه دستی برای فشردن! نه پایی برای قدم زدن! نه نگاهی برای زل زدن...