دوست شدن
دوست شدن با کسی ک ی بار ترکت کرده مث
پوشیدن لباس چرکات بعد از دوش گرفتنه...!!!
بــ سلامتیــ♥ــ تنهایــــ♥ــ و بــ سلامتیـ♥ــ اوناییـــ♥ـ کـهـ فهمـــیدن هیچکــ*ــس تو اینــ دنیــ♥ـا لیاقــــتـ دوســـ♥ــ♥ــ داشتنـــو ندارهــــــ*ـ♥ــ
دوست شدن
دوست شدن با کسی ک ی بار ترکت کرده مث
پوشیدن لباس چرکات بعد از دوش گرفتنه...!!!
اگه میبینی...
اگر میبینی هنوز تنها مانده ام ب خودت نگیر...!!!
من فقط میترسم...!!!
میترسم ک همه شبیه تو باشند...!!!
میخواهم...
میخواهم دلم را بخوابانم...!!!
امشب عجیب بهانه ات را گرفته...!!!
کاش فردا بیدار نشود...!!!
از بهانه هایش خسته شده ام...!!!
خراب کردم
همه پلهای پشت سرم را خراب کردم...!!!
از عمد.....................................
راه اشتباه را نباید برگشت...!!!
هیچوقت...
هیچوقت اگه تورو با کسی ببینم ناراحت نمیشم آخه
مامانم بهم یاد داده اسباب بازیهامو بدم ب بدبخت
بیچاره ها...!!!
فرقی نکرده
زیاد فرقی نکرده...!!!خود خودشه...!!!
فقط اونی ک داره باهاش قدم میزنه................
من نیستم...!!!
این روزها...
این روزا حس آخرین بیسکوییت مونده تو بسته ی
ساقه طلایی رو دارم....................
تنها و خرد...!!!
مدتهاست...
مدتهاست ن از آمدن کسی دلخوشم...!!!
ن از رفتن کسی دلگیر...!!!
چ عالمی دارد "بی کسی"...!!!
حال آدم خرابحال آدم خراب پرسیدن ندارد اما...........
.....................................دستانش
گرفتن دارد...!!!
رفتی...؟رفتی...؟؟؟
بعضی ها بهش میگن:قسمت...!!!
اما من تازگیها میگم:ب درک...!!!
چقدر سخته...چقد سخته ک تو لحظه های داغونیت فقط ی نفر
میتونه آرومت کنه و اون دقیقا همونیه ک................
....................داغونت کرده...!!!
دلم میخواهد...
گاهی دلم یک "مرد" میخواهد...!!!
کسی ک وقتی بغض میکنم روبرویم بایستد و
بگوید:بگو ببینم چته...؟؟؟واسه خودم گریه کن...!!!
بعد داد بزنم...!!!گله کنم...!!!حتی با مشت های
زنانه ام ب سینه اش بکوبم...!!!آنقدر بکوبم تا
بغضم بشکند...!!!تا گریه کنم...!!!
تا آرام شوم...!!!
او هم فقط در سکوت مرا در آغوش بگیرد
و نوازشم کند...!!!
حرف نزند ها...!!!توضیح ندهد ها...!!!
کل کل نکند ها...!!!گاهی مردانگی یعنی:سکوت
و نوازش...!!!
کاش میدانستی این روزها چقدر دلم سینه
مردانه ات را میخواست...!!!
کاش میدانستی این روزها چقدر گریه دارم...!!!
میرنپست ترین آدماکسایی هستن
که میموننـــــــــ اما بعذ از اینکه عاشقت کردن... میـــــــــــــــرن خدایا به توسپردمش...خدایا به تو سپردمش… فقط یه خواهشی دارم… یه روزی… یه جایی… بغل یه غریبه… مسته مست… بد جوری یاد من بندازش ادعای پاکیطرف با یکی یاره... با بقیه هم آره... ادعای پاکی هم داره...
اخرین نفر آخـــــرین فـــــردی کـــــه ,
درســـــت قبـــــل از خـــــواب ,
در مـــــوردش فکـــــر می کنیـــــد ...
کســـــی اســـــت کـــــه ,
" قلــ♥ــب " شمـــــا بـــــه او تعلـــــق دارد .........
سیگارم را...پس از مرگم روی قـبـرم ننـوســیــد جـوان نـاکـام مـن خـیلی از سـیگارم کام گرفـتـم نامردیست ... بـد نامـش نکنیـد سیگـارم را
ادم برفیصبر کن آدم برفی... تو تازه متولد شده ای برای تمام شدن زود است... خوش به حالت! کسی هسـت تو را با محبت گـرم کند، تو را در حضورش ذوب کند... من اما ذوب می شوم، نه از گرمایی، نه با محبت... فقط از سرمای آدمیان... من قلبم را میخواهمفهم لعنتی…..!یکبار هم بفهم!! این اسمش قلب است…. همان که در دستت بازیش میدهی! عروسکت را میگویم!! اسمش قلب است….. می تپید قبل از تو! رنگ داشت!امید داشت…..!!! تو سردش کردی…سنگش کردی…. تنگش کردی….دیگر نفس ندارم!!! پس بده…..من قلبم را میخواهم…! قول داده ام...قول داده اَم… گاهـــی
هَر اَز گاهـــی
فانـــوس یادَت را
میان ایـن کوچه ها بـی چراغ و بـی چلچلـه، روشَـن کنَم
خیالـت راحـَــت! مَـن هَمان منـــَــم؛
هَنوز هَم دَر این شَبهای بـی خواب و بـی خاطـــِره
میان این کوچـه های تاریک پَرسـه میزَنـَم
اَما بـه هیچ سِتارهی دیگـَری سَلام نَخواهــَـم کَرد…
خیالَت راحَت !
یه وقتا...
یه وقتا دلت طوری تنگ میشه که مغزت کاملا فلج میشه بدی هاش یادت میره نامردیش یادت میره بی محبتی و رفتارسرد و تلخش یادت میره وقتی با بیرحمی تنهات گذاشت یادت میره فقط میگی خدایا یه دقیقه ببینمش این دل وامونده آروم شه...!
ادمهاآدَمــهآ کنــآرَت هَستَند ..
تآ کِـــی ؟
تآ وَقتـــی کهــ به تــو اِحتــیآج دآرَند !
اَز پیشــت میرَوَند یک روز ..
کُدآم روز ؟
وَقتی کســی جآیَت آمَد !
دوستَــت دآرَند ..
تآ چهــ موقع ؟
تآ موقعی کهــ کسی دیگَر رآ بَرآی دوســت دآشـتَن پیــدآ کُنـَند !
میگویَــند عآشــقَت هَســتَند بَرآی ِ هَمیشه !
نَــه .. !
فَـقَـط تآ وَقتی کهـ نوبَت ِ بــآزی بآ تــو تَمآم شَوَد ..
وَ این اَست بآزی ِ بآهَــم بودَن ..
سوزاندنم خاطراتت را..
سوزاندنم خاطراتت را..
دودش چشمهایم راسوزاند…
حالا خاطرات سوخته ب کنار..
میان شعله هایش اولین کاغذی ک سوخت
دست نوشته های توبود…
خواستم بردارم ک دستم سوخت..
میبینی دوباره خاطره شدی…
سخت ترین دوراهیسخت ترین دو راهی، دوراهی بین فراموش کردن و انتظار است. گاهی کامل فراموش می کنی و بعد می بینی که باید منتظر میماندی و گاهی آنقدر منتظر می مانی تا وقتی که می فهمی زودتر از اینها باید فراموش می کردی... سکوتتوسکوت میکنی و ! فریاد زمانم را نمیشنوی ! یک روز من سکوت خواهم کرد و تو آنروز برای اولین بار..... مفهوم "دیرشدن " را خواهی فهمید... گاهی دلم میخواهد...گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم! ببرم بخوابانمش! لحاف را بکشم رویش! دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم! حتی برایش لالایی بخوانم، وسط گریه هایش بگویم: غصه نخور خودم جان! درست می شود!درست می شود! اگر هم نشد به جهنم... تمام می شود... بالاخره تمام می شود...!!!
گریهگریه... چه واژه سبک و دلتنگی گریه...چه واژه آرام كننده ای گریه...چه واژه شاد و دردمندی دلم بدجور هوای گریه کرده... گریه به خاطر تمام نا گفته هام... گریه برای تمام تنهایی هام... گریه برای تمام دردهام... گریه برای تمام نانوشته هام...
تنهاییﺗﻨﻬﺎﯾﯽ را دوﺳﺖ دارم زﯾﺮا ﺑﯽ وﻓﺎ ﻧﯿﺴﺖ
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ را دوﺳﺖ دارم زﯾﺮا ﻋﺸﻖ دروﻏﯽ در آن ﻧﯿﺴﺖ
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ را دوﺳﺖ دارم زﯾﺮا ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺮدم
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ را دوﺳﺖ دارم زﯾﺮا ﮐﻪ ﺧﺪاوﻧﺪ ﻫﻢ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ را دوﺳﺖ دارم زﯾﺮا اﻧﺘﻈﺎر ﮐﺸﯿﺪﻧﻢ را ﭘﻨﻬﺎن ﺧﻮاﻫﺪ ﮐﺮد
|
||
[ طراح قالب : آوازک | Theme By : Avazak.ir ] |